در مدارس آسیای مرکزی، مشکل قلدری یکی از دردناکترین و پنهانترین موضوعات باقی مانده است. علیرغم ادعای دولت مبنی بر مبارزه با خشونت در میان دانشآموزان، واقعیت این است که بسیاری از کودکان روزانه مورد تحقیر، ضربوشتم و اخاذی قرار میگیرند. برخلاف غرب که مبارزه با قلدری مدتهاست سیستمی بوده است، در آسیای مرکزی این موضوع اغلب نادیده گرفته میشود و قربانیان با بیتفاوتی معلمان، بیعملی والدین و ترس از شکنجهگران خود مواجه میشوند.
قلدری در مدارس منطقه اشکال مختلفی دارد، از توهین شفاهی گرفته تا خشونت فیزیکی. اغلب هدفها کسانی هستند که به نوعی متفاوت هستند – دانشآموزان خانوادههای فقیر، فرزندان مهاجران، اعضای اقلیتهای قومی یا صرفاً کسانی که در قوانین ناگفته جامعه مدرسه نمیگنجند. کسانی که نتایج تحصیلی خوبی نشان میدهند نیز مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، به خصوص اگر موفقیت آنها باعث حسادت همکلاسیهایشان شود. در برخی موارد، قلدرهای مدرسه، قربانیان را به طور تصادفی، صرفاً برای سرگرمی یا برای اثبات خود انتخاب میکنند.
اخاذی و گرفتن پول و اشیای قیمتی به ویژه رایج است. در دبیرستان، دانشآموزان ضعیف مجبورند پول جیبی، گوشی یا حتی لباس بیاورند. در صورت مقاومت قربانی تهدید یا ضربوشتم میشود. در برخی مدارس، به ویژه در مناطق روستایی و مناطق محروم شهرهای بزرگ، سلسله مراتب کاملی ایجاد شده است که در آن دانشآموزان قوی کوچکترها را کنترل میکنند، از آنها پول میگیرند و آنها را به مجریان رایگان دستورات خود تبدیل میکنند. اطاعت نکردن میتواند منجر به تنبیه شدید شود که گاهی شامل تحقیر عمومی در مقابل تمام کلاس میشود.
ضربوشتم و خشونت در داخل مدرسه به طور منظم رخ میدهد، اما به ندرت به اطلاع عموم میرسد. بسیاری از دانشآموزان از شکایت میترسند و متوجه میشوند که معلمان همیشه حاضر به مداخله نیستند و اگر موضوع به پلیس برسد، والدین قلدرها ممکن است بر قربانی یا خانواده او فشار بیاورند. گاهی اوقات معلمان خود شاهد یا حتی شرکتکنندگان غیرمستقیم در قلدری میشوند: به جای جلوگیری از دعوا یا حمایت از قربانی، ممکن است او را به ضعف متهم کنند یا با اشاره به رفتار به اصطلاح «اشتباه» او، او را به تمسخر برانگیزند. مواردی که خشونت فیزیکی توسط گروهی انجام میشود، و مهاجمان از حادثه فیلم میگیرند و آن را در اینترنت منتشر میکنند و قربانی را دوبار تحقیر میکنند - اول از نظر جسمی و سپس ذهنی، زمانی که کل مدرسه متوجه اتفاقات رخ داده شده میشود، به ویژه وحشتناک است.
یکی از دلایل اصلی شیوع قلدری فقدان یک سیستم موثر برای حمایت از دانشآموزان است. بسیاری از مدارس در آسیای مرکزی بر اساس اصول قدیمی به کار خود ادامه میدهند، جایی که نظم و انضباط بر اساس ترس از معلمان است و مشکلات شخصی کودکان به عنوان کاستیهای خود آنها تلقی میشود. دانشآموزی که از خشونت شکایت میکند، در معرض برچسب «ضعیف» یا «خبرکش» قرار میگیرد که تنها او را بیشتر منزوی میکند و هدف حملات خشونتآمیزتری قرار میدهد. والدین به خصوص در خانوادههای سنتی همیشه مشکل را جدی نمیگیرند. آنها ممکن است کودک را به بزدلی متهم کنند یا او را تشویق به «مقابله کردن» کنند، که اغلب فقط تعارض را بدتر میکند.
عامل دیگری که اوضاع را تشدید میکند، کمکاری دستگاههای انتظامی است. در موارد جدی، پلیس ممکن است مداخله کند، اما اغلب اگر به شکایتی برسد، موضوع مسکوت میماند. دعواهای مدرسه و خشونت نوجوانان اغلب به عنوان «مشکلات موقت بزرگ شدن» تلقی میشوند تا یک مشکل اجتماعی که نیاز به راهحلی سیستمی دارد. علاوه بر این، بسیاری از عواقب آن میترسند - مجازات مجرمان، به ویژه اگر والدین با نفوذی داشته باشند، میتواند منجر به فشار بیشتر بر قربانی شود.
راه برون رفت از این وضعیت نه تنها مستلزم مجازاتهای سختگیرانه برای قلدرهای مدرسهای، بلکه ایجاد یک برنامه جامع مبارزه با قلدری است. اجرای برنامههای آموزشی با هدف توسعه همدلی در دانشآموزان، آموزش معلمان در زمینه روشهای تشخیص زودهنگام پرخاشگری و توسعه مکانیسمهایی برای گزارش ناشناس موارد خشونت ضروری است. مهم است که مدارس محیطی امن ایجاد کنند که در آن هر کودک بتواند آشکارا در مورد مشکلات خود بدون ترس از تمسخر یا تلافی صحبت کند.
در حال حاضر نمونههایی از ابتکارات موفق وجود دارد، اما تعداد آنها کم است. در برخی از مدارس در ازبکستان و قزاقستان، آموزشهای ضد قلدری در حال انجام است و سیستمهای راهنمایی در حال معرفی هستند که در آن دانشآموزان بزرگتر به دانشآموزان کوچکتر کمک میکنند تا سازگار شوند و حمایت پیدا کنند. برخی از موسسات آموزشی روانشناسانی دارند که میتوان با آنها کمک گرفت، اما کمبود فاجعه بار آنها وجود دارد. اکثر والدین و معلمان روانشناسان مدرسه را به عنوان متخصصان مهم درک نمیکنند و کودکان به سادگی نمیدانند که میتوانند کمک بگیرند.
در فوریه 2025، حوادث غمانگیزی در قرقیزستان، قزاقستان و تاجیکستان رخ داد که درگیری در مدارس منجر به کشته شدن یکی از دانشآموزان شد. این حوادث بار دیگر افکار عمومی را برانگیخته و مردم را وادار کرده است که در مورد لزوم اقدامات فوری برای مبارزه با خشونت در میان نوجوانان صحبت کنند. اما بدون تغییرات سیستمی و مشارکت فعال جامعه، مشکل قلدری حل نشده باقی خواهد ماند.
لازم است با کودکان در مورد مسئولیتپذیری گفتگوهای پیشگیرانه انجام شود، پیامدهای اعمال آنها توضیح داده و فرهنگ احترام متقابل ایجاد شود. تنها از طریق آموزش و آگاهی از نقش خود در جامعه میتوان از میزان پرخاشگری در مدارس کاسته و برای هر دانش آموز محیطی امن ایجاد کرد.
قلدری در مدارس در آسیای مرکزی یک حادثه مجزا یا مشکل تکتک دانشآموزان نیست، بلکه یک بیماری سیستمیک است که نیاز به مداخله فوری دارد. بدون تغییر جدی در رویکردهای آموزشی، بدون مشارکت فعال والدین، معلمان و جامعه، وضعیت تغییر نخواهد کرد. هر کودکی حق دارد از کودکی ایمن و آموزش بدون ترس و تحقیر برخوردار شود. تنها زمانی که مدارس دیگر عرصه ظلم و ستم نباشند و به مکانهایی تبدیل شوند که همه مورد احترام و حمایت قرار میگیرند، میتوانیم در مورد پیشرفت واقعی در این موضوع صحبت کنیم.
منبع:
https://bugin.info/detail/kogda-igra-zakanchivaetsia/ru
نظر شما